نرخ بهره يا سود چيست و چطور رفتار مردم يك جامعه را عوض مي‌كند؟

۱۲ بازديد

نرخ بهره يا سود (اينترست ريت – Interest Rate) جزو مفاهيم مهم اقتصادي است. به مقايسه نرخ بهره اسمي و موثر پرداخته و اهميت آن را بررسي مي‌كنيم.

 

قرض گرفتن رايگان پول از ديدگاه اقتصادي منطقي نيست. تصور كنيد آليس تصميم گرفته از باب، 10 هزار دلار پول قرض بگيرد. صرف نظر از مسائل انسان‌دوستانه و كمك به يكديگر، باب براي ترغيب به انجام اين كار به يك انگيزه مالي نياز دارد. اين انگيزه با تعيين نرخ بهره براي وي فراهم خواهد شد؛ بهره را مي‌توان نوعي كارمزد در نظر گرفت كه به مبلغ اصلي قرض گرفته شده اضافه مي‌شود. در نهايت آليس بايد اصل پول را همراه سود آن برگرداند.

نرخ بهره عميقا بر اقتصاد گسترده تاثير مي‌گذارد. افزايش يا كاهش آن تاثير زيادي روي رفتار مردم يك جامعه دارد. به طور كلي مي‌توان درباره نرخ سود اينطور گفت:

  • ذخيره‌سازي پول با افزايش نرخ بهره جذاب‌تر مي‌شود، چرا كه بانك‌ها به ازاي نگهداري پولتان در آن‌ها، مبلغ قابل توجهي به شما پرداخت مي‌كنند. با افزايش اينترست ريت افراد كمتري مايل به گرفتن وام خواهند بود. علت، نياز به پرداخت مبلغي قابل توجه علاوه بر اصل پول است.
  • دريافت وام از بانك يا قرض گرفتن پول از ساير افراد با كاهش نرخ بهره جذاب‌تر مي‌شود، چرا كه با بيكار ماندن پولتان در يكجا مثلا يك حساب بانكي، مبلغ قابل توجهي به آن افزوده نخواهد شد. از طرفي مجبور به پرداخت مبلغي هنگفت در كنار اصل پول قرض گرفته شده نيستيد.

مقدمه‌اي درباره نرخ بهره

اعتبار نقش بسيار مهمي در اقتصاد دارد. در واقع اين يك روان‌كننده براي تراكنش‌هاي مالي است؛ افراد مي‌توانند از سرمايه‌اي كه در دسترس ندارند استفاده كرده و مدتي بعد آن را پس بدهند. البته نرخ بهره يا سود در اينجا فاكتوري تعيين‌كننده است.

كسب و كارها مي‌توانند از اعتبار به منظور خريد منابع مختلف بهره برده و از آن منابع براي كسب سود استفاده كنند. از پول به دست آمده به واسطه اين فعاليت اقتصادي، مشاغل قادر به پس دادن اصل پول به وام‌دهنده خواهند بود. ممكن است يك ايده اقتصادي بسيار خوب در سر داشته و پشت كار فراواني براي اجرايي كردن آن داشته باشيد، اما بدون اعتبار، قادر نخواهيد بود به اين فكر جامه عمل بپوشانيد. يك مشتري مي‌تواند براي خريد كالايي كه پرداخت كل مبلغ آن از توانش خارج است، وام دريافت كرده و كل پول را در قالب تكه‌هاي كوچك‌تر (اقساط) به مرور زمان پرداخت كند. همانطور كه متوجه شديد، اعتبار نقشي كليدي در دنياي اقتصاد دارد، اما چطور مي‌توان آن را به دست آورد؟

واقعيت اين است كه بدون انگيزه مالي، يك وام‌دهنده رغبتي به ارائه اعتبار به ديگران ندارد. اين افراد با تعيين نرخ بهره و دريافت سود از وام‌گيرندگان، به تخصيص اعتبار تشويق مي‌شوند. در اين مطلب قصد داريم معنا و مفهوم نرخ سود و چگونگي كاركرد آن در يك سيستم اقتصادي را بررسي كنيم.

منظور از نرخ بهره چيست؟

بر اساس تعريفي ديگر، يك ميزان مبلغ مشخص كه وام‌گيرنده بايد به وام‌دهنده پرداخت كند، بهره نام دارد. اين پول جدا از اصل مبلغي است كه به عنوان قرض بين دو طرف رد و بدل شده است. به عبارتي سود بايد مازاد بر اصل پول پرداخت شود. براي درك بهتر مثال زير را در نظر بگيريد.

آليس تصميم گرفته از باب 10 هزار دلار قرض بگيرد. باب اين مبلغ را در اختيار وي قرار مي‌دهد،‌ اما يك نرخ بهره 5 درصدي تعيين مي‌كند. در نتيجه، تا فرا رسيدن موعد مقرر، آليس بايد علاوه بر اصل پول يعني 10 هزار دلار، 5 درصد اين مبلغ را نيز پرداخت كند. در نتيجه بدهي وام‌گيرنده به وام‌دهنده در عمل 10 هزار و 500 دلار است.

نرخ بهره درصدي از سود بدهي در هر دوره است. اگر اين ميزان 5 درصد ساليانه تعيين شود، آليس در صورت تسويه حساب تا پايان ماه دوازدهم، همين ميزان مازاد پرداخت خواهد كرد، در غير اين صورت بايد سود بيشتري بپردازد. شرايطي را در نظر بگيريد كه قرض‌گيرنده قادر به پرداخت پول در انتهاي سال نخست نبوده يا از همان ابتدا، تسويه تا انتهاي سال دوم بين دو نفر توافق شده است.

  • اگر قرار بر محاسبه بر اساس نرخ بهره ساده باشد، در سال‌ها بعد نيز به ازاي هر دوازده ماه، 5 درصد از اصل پول به مبلغ اضافه خواهد شد. به اين ترتيب آليس بايد بعد از بيست و چهار ماه، 11 هزار دلار پرداخت كند.
  • در صورتي كه باب نرخ سود را مركب تعيين كند، شرايط عوض خواهد شد؛ آليس بايد به ازاي هر سال، 5 درصد از كل مبلغ (اصل پول به همراه بهره اضافه شده به آن) را پرداخت كند. به اين ترتيب سال دوم، 5 درصد به جاي محاسبه از 10 هزار دلار، از 10 هزار و 500 دلار محاسبه خواهد شد. پس كل مبلغ بدهي در انتهاي دومين سال برابر 11 هزار و 25 دلار است.

دليل تعيين نرخ سود چيست؟

شايد در نگاه اول دريافت مبلغي مازاد بر اصل پول وام داده شده جالب به نظر نرسد، اما اين كار ضروري است. بهره، پولي است كه به خاطر مقابله با كاهش ارزش پول پرداختي در امروز و دريافتي در آينده از وام‌گيرنده، دريافت مي‌شود. تصور كنيد امروز 10 ميليون تومان به فردي قرض داده‌ايد. در اين زمان قيمت هر دلار به عنوان فاكتوري تعيين‌كننده، برابر 10 هزار تومان است پس مبلغ قرض داده شده هزار دلار ارزش دارد. حين دريافت از وام‌گيرنده، قيمت دلار به 20 هزار تومان افزايش پيدا كرده است، پس با بازپرداخت 10 ميليون تومان اوليه، در عمل 500 دلار به وام‌دهنده پس داده‌ايد.

وقتي از يك بانك يا فرد پول قرض مي‌گيريد، آن را در قالب اقساط و به صورت تدريجي يا يكجا، مدتي بعد پس خواهيد داد. از طرفي مي‌دانيم ارزش پول به مرور كاهش پيدا مي‌كند. پس با در نظر گرفتن معيار تورم و كاهش ارزش پول، مي‌بايست علاوه بر اصل مبلغ قرض گرفته شده، مبلغ اضافه‌اي را نيز پرداخت كنيد. ميزان آن توسط نرخ سود يا بهره مشخص مي‌شود.

مي‌توان بهره را به نوعي جبران فرصت‌هاي سرمايه‌ گذاري تعبير كرد. فرد وام‌دهنده مي‌توانست پولش را در بيت كوين سرمايه گذاري كرده يا سهام يك شركت رو به رشد را خريداري كند، اما آن را به شما قرض داده است. او اين فرصت‌ها را از دست داده است، پس بايد آن‌ها را جبران كرد.

مي‌توان از طرفي ديگر نيز به قضيه نگاه كرد. وقتي شما پولتان را در حسابي سپرده مي‌كنيد، بانك مورد نظر بر اساس نرخ بهره تعيين شده توسط بانك مركزي سودي به آن پرداخت مي‌كند. اين سود، براي جبران فرصت سرمايه گذاري از دست رفته براي شما است، چرا كه مي‌توانستيد پولتان را وارد بازارهاي بورس، طلا، ارز، مسكن، ارز ديجيتال يا ديگر دارايي‌هاي باارزش كنيد.

نگاهي به اهميت نرخ بهره در اقتصاد

مگر اين كه منحصرا با رمز ارزها، پول نقد و سكه‌هاي طلا معامله كنيد، نرخ بهره شبيه ديگران، روي شما نيز تاثير مي‌گذارد. حتي اگر روشي براي پرداخت همه چيز با دوج كوين پيدا كرده باشيد، همچنان به خاطر اهميت اين موضوع در كل اقتصاد، تاثير خواهيد پذيرفت!

يك بانك تجاري را در نظر بگيريد. كل مدل تجاري آن‌ها (بانكداري ذخيره كسري) حول دريافت و ارائه وام گردش مي‌كند. وقتي شما در اينجا حسابي افتتاح كرده و پولي سپرده مي‌كنيد، در حال ايفاي نقش وام‌دهنده به بانك هستيد. بانك به شما بهره پرداخت خواهد كرد، چرا كه پول شما به عنوان قرض در اختيار ديگر افراد قرار گرفته شده است. متقابلا، وقتي شما وام دريافت مي‌كنيد، بايد به آن‌ها سود بپردازيد.

بانك‌هاي تجاري در تعيين نرخ بهره عملا انعطاف زيادي ندارند، چرا كه مشخص كردن اعداد و ارقام مربوط به سود بر عهده يك مرجع بالاتر يعني بانك مركزي قرار دارد. بانك مركزي يك كشور بايد بتواند وضعيت اقتصادي را مديريت كردن و آن را جمع و جور كند. يكي از اعمال براي دستيابي به اين هدف، افزايش يا كاهش نرخ سود محسوب مي‌شود.

اگر نرخ بهره بالا باشد، سود بيشتري به ازاي قرض دادن پول خود دريافت خواهيد كرد. از طرفي ديگر در اين شرايط، قرض گرفتن براي شما گران تمام مي‌شود، چرا كه بايد در كنار اصل پول، مبلغ قابل توجهي نيز پرداخت كنيد. در آن سو اگر نرخ بهره پايين باشد، جذابيت براي وام‌دهندگان كاهش و براي وام‌گيرندگان افزايش پيدا مي‌كند.

در نهايت، اين اقدامات رفتار مصرف‌كنندگان را كنترل مي‌كنند. از جمله مهمترين دلايل كاهش نرخ سود توسط بانك مركزي تحريك مردم به خرج كردن پول در شرايط كند شدن اين وضعيت است. همانطور كه در بالا اشاره كرديم، با پايين آمدن مبلغ بهره، افراد و مشاغل بيشتري به گرفتن وام ترغيب مي‌شوند. آن‌ها با در اختيار داشتن اعتبار زيادتر، به احتمال زياد اقدام به مصرف مي‌كنند.

پايين آوردن نرخ‌هاي بهره ممكن است به اقتصاد، براي كوتاه مدت، جان تازه‌اي ببخشد، هر چند احتمال افزايش تورم به واسطه آن را نبايد فراموش كرد. همانطور كه در پاراگراف قبل گفتيم، اين عمل ميزان اعتبار در دسترس را با وجود يكسان باقي ماندن مقدار منابع افزايش مي‌دهد. به عبارتي ديگر، تقاضا براي خريد كالا در حالي كه روند عرضه تغييري نكرده است، افزايش پيدا مي‌كند. به طور طبيعي، با افزايش تقاضا و پيشي گرفتن آن از عرضه، قيمت‌ها افزايش پيدا خواهند كرد. اين روند تا زمان رسيدن به يك تعادل ادامه پيدا مي‌كند.

در آن نقطه، افزايش نرخ بهره اقدامي متقابل است. در اين شرايط ميزان اعتبار در گردش به خاطر تلاش مردم براي پس دادن بدهي‌هاي خود كاهش پيدا مي‌كند. از آن جايي كه بانك‌ها در اين مرحله نرخ‌هاي سود سخاوتمندانه‌اي تعيين مي‌كنند، افراد به جاي خرج كردن، تصميم به پس‌انداز كردن پولشان خواهند گرفت. هر چه باشد اكنون نرخ بهره افزايش يافته و سود بيشتري به يك ميزان مبلغ مشخص تعلق مي‌گيرد. كاهش تقاضا براي خريد كالا، تورم را كاهش داده و در عين حال سرعت رشد اقتصاد را كم مي‌كند.

بررسي يك مفهوم عجيب ؛ نرخ بهره منفي چيست؟

اغلب اوقات، اقتصاددانان و صاحب نظران درباره نرخ سود منفي صحبت مي‌كنند. همانطور كه بر اساس نام آن مي‌توان متصور شد، در شرايط اين چنيني اينترست ريت به زير 0 كاهش پيدا كرده است، پس براي وام‌دهي بايد پول نيز پرداخت كرده يا مبلغي را در بانك ذخيره كنيد. با استمرار اين وضعيت، قرض دادن تبديل به عملي پرهزينه براي بانك‌ها مي‌شود. در واقع، حتي پس‌انداز كردن نيز هزينه در پي خواهد داشت.

در نگاه اول بروز چنين شرايطي ديوانه‌كننده و خارج از درك و منطق است! در هر صورت، اين وام‌دهنده است كه ريسك و استرس احتمال عدم بازپرداخت مبلغ توسط وام‌گيرنده را به جان مي‌خرد. پس دليل نياز به پرداخت چيست؟ نرخ سود منفي سياستي است كه برخي كشورها عمدا در پيش مي‌گيرند.

شايد به همين دليل نرخ بهره منفي آخرين راه حل براي اصلاح يك اقتصاد درگير به شمار مي‌رود. علت اتخاذ چنين سياستي، ترس از نگهداري پول توسط مردم در دوران ركود اقتصادي است. افراد در اين شرايط از انجام فعاليت‌هاي اقتصادي خودداري كرده و تا زمان بهبودي اوضاع منتظر مي‌مانند. اما وقتي نرخ‌ها منفي هستند، اين عمل ديگر بي‌معني است؛ به نظر مي‌رسد وام گرفتن و خرج كردن منطقي‌ترين انتخاب باشد! به همين دليل است كه نرخ سود منفي، تحت شرايط اقتصادي غير عادي، توسط برخي دولت‌ها به عنوان اقدامي موثر در نظر گرفته مي‌شود.

نگاه به نرخ بهره اسمي و واقعي

ميزان تورم، تفاوت بين نرخ سود اسمي و واقعي را تعيين مي‌كند. نرخ اسمي بدون در نظر گرفتن تورم بيان مي‌شود. اين مي‌تواند به سود بهره، بازدهي سود سرمايه يا اقدامات اقتصادي نظير GDP (توليد ناخالص داخلي) اشاره داشته باشد. اگر سي‌دي شما 1.5 درصد در سال پرداخت مي‌كند (به عنوان نمونه نرخ بهره بانكي)، اين نرخ اسمي است. در يك سرمايه گذاري هزار دلاري با نرخ (سالانه) اسمي 1.5 درصد، پس از يك سال، شما 15 دلار دريافت مي‌كنيد.

مشكل آن چه در بالا بررسي كرديم، عدم لحاظ فاكتوري بسيار مهم يعني نرخ تورم است. در عمل آن چه مشاهده مي‌كنيد، همان چيزي نيست كه دريافت مي‌كنيد. براي محاسبه بايد از فرمول ساده «نرخ واقعي = نرخ اسمي – نرخ تورم» استفاده كنيم. مثال بالا را در نظر بگيريد. در صورتي كه سي‌دي شما 1.5 درصد درآمد داشته و تورم 2 درصد باشد، نرخ بهره واقعي در عمل منفي 0.5 درصد است.

در اينجا نرخ واقعي بازگشت شما در واقع منفي شده است. احتمالا از شنيدن اين موضوع چندان تعجب نكرده‌ايد، چرا كه در قسمت قبل با مفهوم نرخ سود منفي آشنا شديد. در عمل، تورم قدرت خريد پول شما را كاهش مي‌دهد، به اين معني كه با يك ميزان مبلغ مشخص، در مقايسه با قبل قادر به خريد اجناس كمتري خواهيد بود (قيمت‌ها افزايش پيدا كرده‌اند).

تورم قادر به تاثيرگذاري روي رشد واقعي اقتصاد است. اگر توليد ناخالص داخلي اسمي 2.5 درصد و تورم 2.0 درصد باشد، توليد ناخالص داخلي واقعي در حقيقت 0.5 درصد است. تورم مي‌تواند يك نرخ توليد ناخالص داخلي (اسمي) را در شرايط حقيقي منفي كند. از طرفي مي‌دانيم يك توليد ناخالص منفي انقباض اقتصادي را نشان مي‌دهد. در صورتي كه اين رخداد به اندازه كافي بلند باشد، دال بر اقتصاد در حال ركود است.

اهميت تورم در مسئله نرخ سود

واقعيت اين است كه تورم، يك قاتل خاموش سرمايه محسوب مي‌شود. اگر براي خريد مايحتاج روزانه خود يك سال قبل X تومان پرداخت كرده و امروز براي تهيه دقيقا همان كالاها مجبور به پرداخت X+Y تومان هستيد، درگير تورم شده‌ايد. به همين دليل مي‌گوييم قدرت خريد پول كاهش يافته و ارزش آن كم شده است.

تصور كنيد در چنين شرايطي، چطور يك نفر مي‌تواند بدون مشخص كردن نرخ بهره و دريافت سود، پولش را در اختيار فردي ديگر قرار بدهد؟ مبلغي كه وام‌دهنده بعد از گذشت مدت زماني مشخص از وام‌گيرنده دريافت مي‌كند، ديگر ارزش سابق را ندارد. با در نظر گرفتن اين موضوع مي‌توان درك كرد بهره لزوما براي سودآوري نيست و در برخي مواقع فقط براي جلوگيري از ضرر تعيين مي‌شود.

نتيجه‌گيري

به ظاهر، نرخ بهره مفهومي ساده است و راحت مي‌توان آن را درك كرد. با اين وجود‌، مفهوم مورد بحث بخشي جدايي‌ناپذير از اقتصادهاي مدرن محسوب مي‌شود. همانطور كه در بالا مشاهده كرديد، با تنظيم و تعيين نرخ‌هاي سود مي‌توان رفتار پولي افراد و مشاغل جامعه را تغيير داد و به سمت و سوي دلخواه (به نفع اقتصاد كشور) برد. به همين دليل بانك‌هاي مركزي كشورها در استفاده از آن‌ها براي پيشبرد اقتصاد كشورها نقش فعالي دارند.

منبع: binance

مطالب مرتبط

 

تا كنون نظري ثبت نشده است
ارسال نظر آزاد است، اما اگر قبلا در رویا بلاگ ثبت نام کرده اید می توانید ابتدا وارد شوید.