آشنايي با نهادهاي مالي و سرمايه‌گذاري

آموزش بورس و بازارهاي مالي

آشنايي با نهادهاي مالي و سرمايه‌گذاري

۷۸ بازديد

شايد شما هم جزو آن‌دسته از افراد باشيد كه دانش مالي كافي براي سرمايه‌گذاري نداريد. يا اينكه دانشش را داريد ولي فرصت كافي براي ارزيابي بازار و اينكه چه سهامي براي سرمايه‌گذاري مناسب هستند را نداشته باشيد. آشنايي با نهادهاي مالي و سرمايه‌گذاري موجود در بازار مي‌تواند شما را به‌سمت سرمايه‌گذاري صحيح سوق دهد. اگر جزو دو دسته بالا هستيد، خواندن اين مقاله حتما به شما پيشنهاد داده مي‌شود.

 

انواع روش‌هاي سرمايه‌گذاري

سرمايه‌گذاري‌ها معمولا به دو روش مستقيم و غير‌مستقيم انجام مي‌شوند.

در سرمايه‌گذاري مستقيم، طرفين معامله به‌طور مستقيم با هم معامله مي‌كنند. اما در سرمايه‌گذاري غير‌مستقيم، شخص يا نهادي به‌عنوان واسطه‌ي مالي، منجر به انجام معامله مي‌شود.

با يك مثال ساده اين موضوع را شفاف‌تر مي‌كنيم. مثلا اگر شما قصد خريد خانه‌اي را داشته باشيد، اگر به‌طور مستقيم با صاحب‌خانه توافق كنيد و قراردادي امضا شود، در اين‌صورت پول به‌طور مستقيم از شما به فروشنده خانه انتقال مي‌يابد، اين نوعي سرمايه‌گذاري مستقيم است.

اما اگر مشاور املاك، ملك را براي شما پيدا كرده باشد، و بين شما و فروشنده به‌عنوان يك واسطه قرار بگيرد و منجر‌به انجام معامله شود، در اين‌صورت يك سرمايه‌گذاري غيرمستقيم رخ داده است. كه در اين سرمايه‌گذاري شما مبلغي از پول را به واسطه، كه همان مشاور املاك است، به‌عنوان حق كميسيون پرداخت مي‌كنيد.

سرمايه‌گذاري همانند كاشت يك نهال مي‌ماندن 

سرمايه‌گذاري

نهادهاي مالي چه هستند و چه وظايفي برعهده دارند؟

به‌طور كلي نهادهاي مالي، سازمان يا موسساتي هستند كه نقش واسطه‌هاي مالي را اجرا مي‌كنند. اين نهادها باعث مي‌شوند كه سرمايه‌ها با سرعت بيشتر و با هزينه‌‌اي كمتر در گردش باشند. به بيان ديگر، اين نهادها عمدتا امور مالي و سرمايه‌گذاري‌ را اجرايي مي‌كنند.

نهادهاي مالي، سازمان يا موسساتي هستند كه نقش واسطه‌هاي مالي را اجرا مي‌كنند. اين نهادها باعث مي‌شوند كه سرمايه‌ها با سرعت بيشتر و با هزينه‌‌اي كمتر در گردش باشند. به بيان ديگر، اين نهادها عمدتا امور مالي و سرمايه‌گذاري‌ را اجرايي مي‌كنند.

نهادهاي مالي يكي از اركان اساسي بازارهاي مالي هستند. اين نهادها بين افرادي كه مازاد منابع دارند، با افرادي كه با كمبود آن مواجه هستند ارتباط برقرار مي‌كنند. به‌نوعي اين نهادها همانند يك واسطه منجر‌به انتقال راحت‌تر و سريع‌تر منابع مالي بين افراد مي‌شوند. وجود اين نهادها و نظارتي كه بر آن‌ها مي‌شود، ‌ريسك معاملات را كاهش مي‌دهد.

اين نهادها نقش مهمي را در بورس اوراق بهادار ايفا مي‌كنند و خدمات متعددي از طرف آن‌ها ارائه مي‌شود.

انواع نهادهاي مالي

بانك‌هاي تجاري

يكي از مهم‌ترين نهادهاي مالي فعال در اقتصاد، بانك‌ها مي‌باشند. اين نهاد مالي را مي‌توان به‌عنوان يكي از واسطه‌هاي مالي معتبر شناخت. بانك‌هاي تجاري، سپرده‌ها و وجوه نقد افراد را به‌طور امانت نگهداري مي‌كنند. در‌صورت نياز از اين وجوه براي دادن اعتبار و يا وام به افراد استفاده مي‌شود. قسمت عمده‌اي از اين وجوه كه به‌عنوان سپرده دريافت مي‌شود، در پروژه‌هاي مختلف سرمايه‌گذاري و يا به خريد اوراق بهادار اختصاص داده مي‌شود. اين نهاد مالي وظايف متعددي نظير انتشار اسكناس، افتتاح حساب جاري و صدور دسته چك، ارائه خدمات مالي مشاوره‌اي، واسطه‌گري اعتباري و ... را برعهده دارد.

مشاوران سرمايه‌گذاري

مشاوران سرمايه‌گذاري معمولا شخصيتي حقوقي هستند كه با توجه به مجوزهايي كه در اختيار دارند، به مشتريان مشاوره‌هاي مالي و سرمايه‌گذاري ارائه مي‌دهند. اين مشاوران گزارشاتي را مبني بر اين‌كه چه اوراقي براي خريد يا فروش مناسب هستند به مشتريان مي‌دهند. و معمولا اطلاعاتي در رابطه با تغييرات احتمالي روند بازار در آينده، در اختيار سرمايه‌گذاران مي‌گذارند. به‌طور كلي مشاوران سرمايه‌گذاري با عقد قرارداد با افراد مختلف سرمايه آن‌ها را به سمت سهم‌هاي مناسب هدايت مي‌كنند.

مشاوره سرمايه‌گذاري 

ارائه مشاوره به سرمايه‌گذار

شركت‌هاي سرمايه‌گذاري

شركت‌هاي سرمايه‌گذاري از جمله نهادهاي فعال در بازار هستند. موضوع اصلي فعاليت اين شركت‌ها در اساسنامه‌ي آن‌ها مشخص شده است. اين نهاد مالي مي‌تواند در سهام يا سايرِ اوراق بهادار دارايِ حقِ رايِ شركت‌ها سرمايه‌گذاري كند. همچنين توانايي سرمايه‌گذاري در واحدهاي سرمايه‌گذاري صندوق‌ها، موسسات يا صندوق‌هاي سرمايه‌پذير را در چارچوب قوانين و مقررات دارند.

فعاليت اين شركت‌ها به‌طوري است كه منابع مالي و پس‌اندازهاي خرد و كلان سرمايه‌گذاران را جمع‌آوري مي‌كنند. سپس اين مبالغ را در سهام يا اوراق قرضه ساير شركت‌ها و ... سرمايه‌گذاري مي‌كنند.

اين نهاد مالي در سهام شركت‌هاي مختلف سرمايه‌گذاري مي‌كند. همان‌طور كه در مقاله مديريت سرمايه و ريسك خوانديم، مي‌دانيم كه سرمايه‌گذاري در سهام شركت‌هاي مختلف منجر به كاهش ريسك مي‌شود و حتي مي‌تواند بازدهي را نيز افزايش دهد. اين شركت‌ها بخشي از سود كسب شده را بنا بر قراردادي كه بين خود و مشتري انعقاد كردند، به‌عنوان كارمزد به خود اختصاص مي‌دهند.

صندوق‌هاي سرمايه‌گذاري

اين صندوق‌ها از جمله نهادهاي واسطه‌اي هستند. صندوق‌هاي سرمايه‌گذاري وجوهي كه از مشتريان خود دريافت مي‌كنند را در حوزه‌هاي مختلف سرمايه‌گذاري مي‌كنند.

اين حوزه‌ها ممكن است سهام و يا حق تقدم سهام، پروژه‌هاي ساختماني، طلا، ارز، انواع اوراق بهادار و هر‌چيزي كه مشخصات آن در اميدنامه صندوق آورده شده است، باشد. افرادي كه در اين صندوق‌ها سرمايه‌گذاري مي‌كنند، در سود و زيان حاصل از فعاليت صندوق به نسبت سرمايه‌اشان شريك مي‌شوند. سهام صندوق‌هاي سرمايه‌گذاري خود نيز مي‌تواند در بورس مورد معامله قرار بگيرد.

صندوق‌هاي سرمايه‌گذاري را مي‌توان از جنبه‌هاي مختلف تقسيم‌بندي كرد. صندوق‌هاي سرمايه‌گذاري بر حسب نوع سرمايه به سه دسته تقسيم مي‌شوند:

  1. صندوق‌هاي سرمايه‌گذاري با سرمايه ثابت و مشخص (Closed-end Funds)
  2. صندوق‌هاي سرمايه‌گذاري غيرفعال (Unit Trust)
  3. صندوق‌هاي سرمايه‌گذاري با سرمايه باز يا متغير (Open-end Fund)

در مقاله‌اي جدا به انواع صندوق‌هاي سرمايه‌گذاري پرداخته خواهد شد.

شركت‌‌هاي كارگزاري

شركت‌هاي كارگزاري از جمله نهادهاي واسطه‌اي هستند، كه انجام معاملات در بازار‌هاي مالي را ممكن مي‌كنند. اين شركت‌ها خدمات متنوعي ارائه مي‌دهند، اما مهم‌ترين وظيفه آن‌‌ها خريد و فروش سهام و همچنين ساير اوراق پذيرفته شده در بورس است. كارگزاران بورس نقش واسطه‌اي بين خريداران و فروشندگان ايفا مي‌كنند و به ازاي آن مبلغي را به‌عنوان كارمزد از مشتريان (سهامداران) دريافت مي‌كنند.

براي اين‌كه يك معامله انجام شود، دو كارگزار مشخص به نمايندگي از هر سهامدار اقدام به خريد و فروش مي‌كنند. كارگزاري‌ها علاوه بر خريد و فروش سهام به نمايندگي از طرف سهامداران، وظايف ديگري مانند سبدگرداني، ارائه مشاوره در زمينه سرمايه‌گذاري و مديريت نقدينگي، آموزش سهامداران و آشنا كردن آن‌ها با قوانين و مقررات بازار سرمايه را نيز بر عهده دارند.

كارگزار به نوعي نماينده‌ي حقوقي سرمايه‌گذاران در معاملات بوده و افراد بدون كارگزاري، قادر به انجام معامله نيستند.

شركت‌هاي تامين سرمايه

شركت‌هاي تامين سرمايه كه به آن‌ها Investment Bank هم مي‌گويند، يكي از نهادهاي واسطه‌اي فعال در بازارهاي مالي هستند. اين شركت‌ها منابع مالي سرمايه‌گذاران را جذب مي‌‌كنند و اين منابع را به شركت‌هايي كه براي توسعه خود به سرمايه و منابع مالي نياز دارند مي‌رسانند. اين شركت‌ها با كسب مجوز از سازمان بورس اوراق بهادار و تحت نظارت اين سازمان فعاليت مي‌كنند.

فعاليت اصلي اين نهاد واسطه‌اي در تعهد پذيره‌نويسي اوراق بهادار تازه منتشر شده، از طريق بازار اوليه است.

صندوق‌هاي بازنشستگي (Pension funds)

صندوق‌هاي بازنشستگي نوعي ديگر از نهادهاي واسطه‌اي هستند. در دوران اشتغال افراد، مبالغي به‌طور ماهانه از حقوقشان كاسته مي‌شود. اين مبالغِ كم شده در صندوقي به نام صندوق بازنشستگي جمع‌آوري مي‌شوند. مبالغ جمع شده در اين صندوق‌ها به كارهاي مختلفي نظير سرمايه‌گذاري در بورس و اوراق بهادار اختصاص داده مي‌شود. هدف از اين سرمايه‌گذاري‌ها افزايش وجوه داخل صندوق است تا كارفرما بتواند از طريق آن وجوه، مستمري دوران بازنشستگي كارمندانش را پرداخت كند. اين صندوق‌ها نيز به‌دليل مبالغ زيادي كه در خود جاي داده‌اند، تاثير قابل توجهي در بازار دارند.

شركت‌هاي بيمه

يكي از نهادهاي فعال در بازار سرمايه شركت‌هاي بيمه هستند. اين شركت‌ها وجوهي را تحت عنوان حق‌بيمه بابت بيمه اشخاص و يا غير‌اشخاص دريافت مي‌كنند. شركت‌هاي بيمه در قبال دريافت حق بيمه، تضمين مي‌كنند كه خسارات احتمالي وارده به افراد و غير افراد، نظير كارخانه‌ها، شركت‌ها و ... را در طي يك دوره زماني مشخص جبران و يا پرداخت كنند.

شركت‌هاي بيمه به‌عنوان يكي از مهم‌ترين نهادهاي سرمايه‌گذاري شناخته مي‌شوند. اين شركت‌ها همه‌ي حق بيمه دريافتي از مشتريان خود را صرف جبران خسارت نمي‌كنند. معمولا قسمت عمده‌اي از اين حق بيمه‌هاي دريافتي باقي مي‌ماند. اين قسمت باقي‌مانده از حق بيمه‌هاي دريافتي، توسط اين شركت‌ها در بازار اوراق بهادار سرمايه‌گذاري مي‌شود و تاثير قابل توجهي در اين بازار دارند.

شركت‌هاي پردازش اطلاعات مالي

سرمايه‌گذاران براي تصميم‌گيري در رابطه با انواع سرمايه‌گذاري‌ها به اطلاعاتي صحيح، جامع، به‌روز و به موقع احتياج دارند. واحد پردازش اطلاعات مالي، داده‌ها و اطلاعاتي  كه بر تصميمات سرمايه‌گذاران تاثير مي‌گذارد را جمع‌آوري، پردازش و طبقه‌بندي مي‌كند. اين شركت نيازهاي اطلاعاتي تمامي سرمايه‌گذاران در هر سطحي را برطرف مي‌كند. با مراجعه به سايت fipiran مي‌توانيد از اطلاعات گردآوري شده توسط اين سازمان آگاهي پيدا كنيد.

موسسات رتبه‌بندي اعتباري

موسسات رتبه‌بندي اعتباري به بررسي صلاحيت اعتباري شركت‌ها مي‌پردازند. به بيان ديگر اين موسسات احتمال اين‌كه شركت‌ها نتوانند به تمام يا بخشي از تعهدات خود عمل كنند را اندازه‌ مي‌گيرد. بعد از اندازه‌گيري اين احتمال، ميزان ريسك اعتباري شركت‌ها و بازدهي آن‌ها مشخص مي‌شود. اعلام رتبه‌ي اعتباري شركت‌ها در تصميم‌هاي سرمايه‌گذاران، اعتباردهندگان و قانون‌گذاران تاثير زيادي دارد.

صندوق‌هاي سرمايه‌گذاري قابل معامله بورسي  (Exchange Traded Funds)

صندوق‌هاي سرمايه‌گذاري قابل معامله كه به اختصار به آن‌‌ها ETF نيز مي‌گويند، نوعي ديگر از نهادهاي مالي جديد هستند. اين صندوق‌ بعضي از ويژگي‌هاي صندوق‌هايي با سرمايه ثابت و مقداري از ويژگي‌هاي صندوق با سرمايه متغير را با هم دارد. سهام اين صندوق‌ها همانند سهام ساير شركت‌هاي فعال در بورس در طول روز مورد معامله قرار مي‌گيرد. سرمايه‌گذاري در اين صندوق‌ها باعث مي‌شود كه شما با صرف زمان كمتر براي انتخاب سهام مناسب، پرتفويي متنوع را در قالب يك سهم داشته باشيد.

صندوق‌هاي زمين و ساختمان (Construction Funds)

اين صندوق‌ها سرمايه‌هاي خرد اشخاص حقيقي و حقوقي را جمع مي‌كنند و اين سرمايه‌ها را در پروژه‌هاي بزرگ ساختماني، اداري، تجاري و مسكوني شريك مي‌كنند.

اين صندوق‌ها تحت نظر افراد حرفه‌اي و متخصص كه به طور كامل با شرايط بازارِ ملك آشنايي دارند، اداره مي‌شوند. همچنين نظارتي كه بر اين صندوق‌ها مي‌شود باعث شده است كه سرمايه‌گذاران با اطمينان بيشتري در اين صندوق‌ها سرمايه‌گذاري كنند.

صندوق‌هاي پوششي (Hedge Funds)

صندوق‌هاي پوششي ريسك، صندوق‌هايي هستند كه براي عضويت در آن‌ها بايد حداقل سرمايه اوليه قابل توجهي داشت. مديران اين صندوق‌ها افراد متخصصي هستند كه تعداد اندكي از سرمايه‌گذاران خرد با مبلغ اوليه قابل توجه و يا تعدادي نهاد معتبر را براي مشاركت قبول مي‌كنند.

اين صندوق‌ها از اهرم‌هاي مالي (وام) در سرمايه‌گذاري‌هايشان نيز استفاده مي‌كنند، بنابراين ريسك آن‌ها بالا است. علاوه بر ريسك بالا، اين صندوق‌ها معمولا بازدهي قابل توجهي نيز نصيب سرمايه‌گذارنش مي‌كنند. ساختار اين صندوق‌ها معمولا متشكل از اوراق بهادار عمومي و ابزارهاي مشتقه مبتني بر اين اوراق هستند.

شركت سپرده‌گذاري مركزي

شركت سپرده‌گذاري مركزي اوراق بهادار و تسويه وجوه (سمات) از جمله نهادهاي اجرايي است. وظيفه اين نهاد انجام امور پس از معاملات بازارهاي بورس و خارج از بورس است. در سيستم اين شركت، اوراق بهادار به نام سرمايه‌گذاران ثبت مي‌شود. علاوه‌بر اين همه حقوق و عايدي‌هاي سهامداران مثل سود‌تقسيمي، سهام جايزه تعلق گرفته و ... به‌نام سرمايه‌گذار در سيستم درج مي‌شود.

  

هشت سوگيري شناختي كه به پرتفوي شما آسيب مي‌زند 

شايد فكر كنيم كه به اندازه كافي تحليل بلديم، رفتار بازار را به خوبي مي‌شناسيم و با تجربه‌اي كه داريم، قادر هستيم هميشه بهترين انتخاب‌ها را داشته باشيم. اما هر چه باشد ما انسان هستيم و انسان همواره اسير سوگيري شناختي يا cognitive biases است.

سوگيري شناختي شامل انحراف‌هاي ذهني از رفتار منطقي است كه به قضاوت‌هاي نادرست و تصميم‌هايي غيرعقلايي منتهي مي‌شود.

براي مثال شايد فكر كنيد زندگي مردم صد سال پيش آسوده‌تر و شادتر از امروز بوده است. در اين صورت شما مشكلاتي مثل شيوع آنفولانزا، قحطي بزرگ، جنگ‌هاي پياپي و ناامني را ناديده مي‌گيريد و تنها به قسمت‌هاي خوب گذشته فكر مي‌كنيد.

در اينجا مي‌خواهيم به ۸ سوگيري شناختي جالب اشاره كنيم كه مي‌تواند بر تصميم‌هاي ما اثر بگذارد و باعث شود انتخاب‌هاي بدي داشته باشيم.

البته در علم روانشناسي و اقتصاد رفتاري، تعداد اين سوگيري‌ها خيلي بيشتر از اين حرف‌ها است. در اين نوشته سعي كردم از سوگيري‌هايي حرف بزنم كه كم‌تر مشهور باشند.

 

۱- سوگيري ابهام: ريسك يا درآمد ثابت؟

يك باياس يا سوگيري شناختي جالب، اثر ابهام يا Ambiguity effect است. بر اساس اين سوگيري، ما انتخاب‌هايي با خروجي قطعي و روشن را به انتخاب‌هاي مبهم ترجيح مي‌دهيم.

مثلا ذهن ما يك بازدهي مشخص (سود ثابت) را ساده‌تر مي‌پذيرد تا نوسان‌هايي كه ممكن است به سود يا زيان منجر شود، حتي اگر سود انتظاري در اين حالت بيشتر از يك سود ثابت باشد.

به يك مثال جالب دقت كنيد: در يك جعبه، سه توپ قرار دارد. يكي از توپ‌ها حتما قرمز است. دو تيپ ديگر زرد يا آبي هستند. يعني ممكن است يك توپ زرد و يك آبي، دو توپ زرد و هيچ آبي يا دو توپ آبي و هيچ زرد در جعبه باشد.

شما دو انتخاب داريد:

الف) يك توپ انتخاب كنيد، اگر قرمز بود ۱۰۰ هزار تومان بگيريد.

ب) يك توپ انتخاب كنيد، اگر آبي بود ۱۵۰ هزار تومان بگيريد.

اگر بتوانيد تنها يكي از دو گزينه بالا را انتخاب كنيد، كدام گزينه را ترجيح مي‌دهيد؟

اگر گزينه اول را انتخاب كنيد، به احتمال يك‌سوم برنده خواهيد شد. چرا كه از سه توپ حتما يك توپ قرمز است. (ارزش اين گزينه با توجه به احتمال، ۳۳ هزار تومان است.)

اما گزينه دو كمي مبهم به نظر مي‌رسد. از كجا معلوم كه اصلا در جعبه توپ آبي وجود داشته باشد؟

در اين گزينه سه حالت متصور است. يا همه توپ‌ها آبي است و شما دوسوم شانس داريد. يا يكي از توپ‌ها آبي است كه يك‌سوم شانس داريد و يا توپ آبي‌اي در جعبه نيست و شانسي نداريد. ميانگين احتمال صفر، يك‌سوم و دوسوم، هنوز هم برابر است با يك‌سوم. (ارزش اين گزينه ۵۰ هزار تومان است.)

يعني احتمال برد در گزينه‌هاي الف و ب دقيقا مشابه هم هستند و در هر دو حالت، شما يك‌سوم شانس داريد كه برنده شويد. پس چرا گزينه الف ساده‌تر و قابل پذيرش‌تر است؟ چون در مورد گزينه ب ابهاماتي وجود دارد.

سوگيري ابهام در بازار سرمايه

به خاطر اين سوگيري شناختي، بيشتر مردم خريد اوراق، صندوق درآمد ثابت و سپرده بانكي را به سرمايه‌گذاري در بازار سهام ترجيح مي‌دهند.

همچنين بيشتر مردم دوست دارند قبل از خريد سهم، براي خودشان يك تارگت قرار دهند. مهم نيست اين تارگت چقدر اعتبار داشته باشد، همين كه در ذهنشان يك خروجي روشن (هرچند خيالي) تصور كنند، مي‌توانند راحت‌تر انتخاب كنند.

بيشتر تازه واردها به بازار سوال مي‌كنند كه شما در بورس سالانه «چند درصد» سود مي‌كنيد. آن‌ها يك عدد قطعي مي‌خواهند و دوست ندارد براي عددي مبهم ريسك كنند.

مطالعه بيشتر: ماهانه در بورس چقدر مي توان سود كرد؟

۲- سوگيري توجه: بهترين صنعت بازار كدام است؟

سوگيري توجه يا attentional bias هم در نوع خود جالب است. بگذاريد كار را با يك مثال ساده شروع كنيم.

با دوستانم به جنوب كشور رفته‌ايم و در يك خانه ساحلي ساكن شده‌ايم. همه با هم فيلم آرواره‌هاي كوسه را مي‌بينيم. بعد از تمام شدن فيلم از بچه‌ها مي‌پرسم چه كسي دلش مي‌خواهد در آب شنا كند؟ تعداد افرادي كه براي شنا مي‌آيند، بسيار كم‌تر از حالتي خواهد بود كه فيلم را نديده باشند.

سوگيري شناختي آرواره‌هاي كوسه

مردم بعد از ديدن فيلم آرواره‌هاي كوسه تمايل كم‌تري به شنا در دريا دارند.

بيشتر مردم بعد از شنيدن خبر سقوط يك هواپيما، تمايل كم‌تري به سفر هوايي خواهند داشت، در حالي كه احتمال سقوط هواپيما تغييري نكرده است.

به خاطر اين سوگيري، وقتي توجه ما به يك الگو جلب شود، حالت‌هاي ديگر را ناديده مي‌گيريم. حتي اگر حالت‌هاي ديگر محتمل‌تر باشند.

براي نمونه در مورد يك بيماري فراگير، توجه مردم بيشتر به افرادي كه فوت كرده‌اند جلب مي‌شود و كم‌تر كسي به خاطر موارد نجات يافته، اميد پيدا مي‌كند. به همين دليل معمولا خطر بيماري‌هاي واگير بيشتر از واقعيت تخمين زده خواهد شد.

در مقابل افراد سيگاري به كساني كه سن بالا دارند و هنوز سيگار مي‌كشند توجه بيشتري دارند تا افرادي كه دچار سرطان و مرگ مي‌شوند. در نتيجه خطر استعمال دخانيات را كم‌تر از واقعيت تخمين خواهند زد.

سوگيري توجه در بازار سرمايه

در تحليل تكنيكال اين سوگيري بسيار مرسوم است. فردي كه دارد به دنبال يك الگوي به خصوص مي‌گردد، ممكن است در يك نمودار اين الگو را پيدا كند. اما به نشانه‌ها و الگوهاي ديگر توجه نشان ندهد.

باياس توجه در مورد يك صنعت هم مي‌تواند رخ بدهد. وقتي توجه شما به فلزات اساسي باشد، بيشتر اخبار اين صنعت را دنبال مي‌كنيد. به خصوص كه به خاطر سابقه جستجوهاي شما، گوگل نتايج مرتبط با اين صنعت را بيشتر به شما نشان مي‌دهد. كم‌كم ممكن است فكر كنيد كه اين گروه مهم‌ترين و اصلي‌ترين صنعت در بورس است، و به صنايع ديگر توجهي نشان ندهيد.

در يك كلاس تحليل، يكي از شاگردها نموداري را به مدرس نشان داد و گفت كه چرا با وجود مشاهده الگوي مورد بحث در كلاس، قيمت سهم رشد نكرده است. مدرس شروع كرد به توجيه وضعيت. در همين شرايط يكي از بچه‌ها نمودار ديگري را نشان داد و مدعي شد كه نمودار مورد سوال معتبر نيست. استاد بجاي آن كه صحبتش در مورد موارد استثنا را كامل كند، روي نمودار جديد توضيح داد كه چرا حتما قيمت بايد صعودي باشد.

۳- جايگزيني صفات: راحت‌ترين راه تحليل

بسياري از فعالان بازار سرمايه دچار سوگيري شناختي جايگزيني صفات يا Attribute substitution مي‌شوند. اين سوگيري شناختي يكي از مهم‌ترين جنبه‌هاي ذهني ما است كه تلاش مي‌كند از روش‌هاي پيچيده تحليلي فرار كند و بجاي آن يك روش ساده (هرچند نادرست) را پيش بگيرد.

ماجرا از اين قرار است كه ما دو سيستم براي فكر كردن داريم. سيستم اول خودكار عمل مي‌كند. مثلا جواب «سه شش تا» را به سرعت و بدون فكر مي‌دهد. سيستم دوم اما به فكر نياز دارد. مثلا محاسبه قيمت نهايي پس از دو درصد تخفيف روي قيمت ۱۸۵۰ تومان بايد در سيستم دوم انجام شود و جواب به صورت خودكار به ذهن متبادر نمي‌شود.

در بسياري از موارد ما براي پيدا كردن پاسخ سوالاتي كه در سيستم دو هستند، به صورت ناخودآگاه از سيستم يك استفاده مي‌كنيم. حتي ممكن است سوال را عوض كنيم تا جوابش راحت‌تر بشود.

براي اين كه موضوع روشن شود به اين معما فكر كنيد: سه كارگر براي ساخت سه ديوار سه روز وقت مي‌خواهند. پنج كارگر براي ساخت ۵ ديوار چند روز وقت مي‌خواهند؟ شايد سريع بگوييد ۵. اما از آنجايي كه هر كارگر در هر روز سه ديوار مي‌سازد، هنوز هم ۵ كارگر در براي ساخت ۵ ديوار به ۳ روز وقت نياز دارند.

مثال ۱)

دو گروه مسافر مي‌خواهند به سوريه سفر كنند. به گروه اول يك بيمه براي «مرگ در صورت حمله تروريستي» پيشنهاد مي‌شود. گروه دوم با پيشنهاد بيمه «مرگ در سفر» مواجه مي‌شوند. با اين كه پيشنهاد دوم، حمله تروريستي را هم در خود دارد، در گروه اول تعداد افراد بيشتري بيمه را تهيه مي‌كنند.

مثال ۲)

براي يك موقعيت شغلي بايد فردي خارجي را استخدام كنيد. شما به فردي دقيق، منظم و كاري نياز داريد. يكي از مراجعه‌كننده‌ها از ژاپن و ديگري روس است. ژاپني‌ها آدم‌هاي منظم‌تري هستند، نه؟ اين كه بجاي بررسي دقيق رزومه افراد، بر اساس مليت آن‌ها تصميم بگيريد، سوگيري شناختي از نوع جايگزيني صفات است.

مثال ۳)

استفاده از سيگنال بجاي تحليل يا استفاده از روش‌هاي تحليلي ساده‌تر بجاي بررسي دقيق صورت‌هاي مالي هم از همين سوگيري ناشي مي‌شود.

مثال ۴)

بيشتر مردم سهمي كه در حال حاضر دارند را به سهمي جديد كه مي‌تواند گزينه بهتري باشد، ترجيح مي‌دهند.

من يك سهم را در پرتفوي خودم دارم. در همان صنعت سهم ديگري مي‌بينم كه اختلاف قيمت با ارزش ذاتي آن سه درصد بهتر است. پيش خودم مي‌گويم اين سه درصد به كارمزد و زحمت خريد و فروش نمي‌ارزد. سهم را عوض نمي‌كنم.

حالا يكي از دوستانم مي‌پرسد چه سهمي بخرم؟ چون تمركزم روي سهمي بوده كه خودم داشتم، نه سهمي كه كمي بهتر بود، به اشتباه سهم خودم را به او پيشنهاد مي‌كنم!

۴- اثر بنيامين فرانكلين: چرا سهم زيان‌ده را دوست داريم؟

اين سوگيري شناختي مستقيما به اقتصاد رفتاري و بازار سرمايه ربط ندارد، اما توجه به آن هم مي‌تواند در مواردي شما را از خطر سوگيري نسبت به برخي موارد سرمايه‌گذاري نجات دهد.

اثر بنيامين فرانكلين بيشتر به زوج‌هاي رمانتيك مربوط است تا به بورس. طبق اين اثر، اگر شخصي در حق شما لطفي بكند، احتمال اين كه دوباره بخواهد همين لطف را تكرار كند بيشتر است تا كسي كه شما در حقش لطفي انجام دهيد.

“اگر شخصي در حق شما لطفي بكند، احتمال اين كه دوباره بخواهد همين لطف را تكرار كند بيشتر است تا كسي كه شما در حقش لطفي انجام دهيد.”

وقتي شما به كسي يك هديه گران مي‌دهيد، پيش خودتان مي‌گوييد كه من اين كار را مي‌كنم، چون دوستش دارم. اگر يك هديه گران دريافت كنيد، پيش خودتان مي‌گوييد كه او اين كار را مي‌كند چون دوستم دارد. در نتيجه بعدها شما به كسي كه دوستش داريد بيشتر لطف مي‌كنيد تا كسي كه دوستتان دارد. يعني كسي كه از شما هديه مي‌گيرد برايتان عزيزتر مي‌شود، تا كسي كه به شما هديه مي‌دهد!

مثال

براي مثال در يك آزمايش افراد غريبه به دو گروه تقسيم شدند. گروه كه لطف مي‌كردند و گروهي كه لطف دريافت مي‌كردند. مثلا آقاي الف بايد در حق خانم ب لطفي انجام مي‌داد. اين دو فرد از قبل همديگر را نمي‌شناختند.

در مرحله اول آقاي الف يك پيام را روي كاغذ مي‌نوشت، از پله‌ها پايين مي‌رفت و آن را به خانم ب نشان مي‌داد. بعد بايد با يك بلندگو از خانم ب تعريف مي‌كرد. سپس برايش يك نوشيدني مي‌برد. در پايان آزمايش گروه اول (كه لطف كرده بودند) طرف مقابل را جذاب‌تر تخمين زدند تا گروهي كه لطف ديده بودند.

يعني اگر مي‌خواهيد كسي به شما اعتماد كند، لازم نيست هميشه برايش چاي بريزيد، بلكه گاهي مي‌توانيد از او بخواهيد كه براي شما چاي بياورد!

اثر بنيامين فرانكلين در بازار سرمايه

اگر شما در حق يك شركت لطفي بكنيد، احتمال اين كه بخواهيد با سرمايه‌گذاري نزد آن‌ها، لطف خود را كامل كنيد بالاتر مي‌رود.

اين لطف مي‌تواند هرچيزي باشد. برايشان يك فرم اضافه و اختياري را پر كنيد، يا با وجود اين كه صندوقشان نزول داشته، واحدهاي خود را ابطال نكنيد. اين لطفي كه شما در حق شركت انجام مي‌دهيد، در شما نسبت به اين شركت يك علاقه كاذب ايجاد مي‌كند و ممكن است عملكرد آن‌ها را بهتر از واقعيت تخمين بزنيد.

۵- اثر خوشه‌بندي: الگوهاي دروغگو

فرض كنيد يك سري اتفاق به صورت تصادفي رخ بدهد.

مثلا چهار زلزله در ايران به ترتيب در استان‌هاي آذربايجان شرقي، زنجان، قزوين و البرز اتفاق بيفتد. اگر روي نقشه به اين استان‌ها نگاه كنيد، به نظر مي‌رسد كه همه روي يك خط قرار گرفته‌اند.

به نظر مي‌رسد كه زلزله بعدي هم بايد روي اين خط باشد. شايد احساس كنيد حالا استان تهران در خطر است.

در حالي كه محل رخداد يك زلزله، تصادفي است و از الگوي خاصي پيروي نمي‌كند.

به همين ترتيب ما تمايل داريم براي رخدادهاي تصادفي، الگويي پيش‌بيني‌پذير كشف كنيم.

همين اتفاق در بازار سرمايه هم رخ مي‌دهد. ما تمايل داريم تغييرات تصادفي قيمت را در الگوهاي منظم قرار دهيم و فكر كنيم همه‌چيز دارد از يك الگوي روشن پيروي مي‌كند.

اين سوگيري شناختي سبب مي‌شود كه ما براي هر چيزي پيش‌بيني داشته باشيم. حتي اگر آن‌چيز كاملا تصادفي و بدون نظم رخ دهد.

در ساده‌ترين شكل، اگر نقاطي به صورت تصادفي روي يك صفحه دوبعدي ظاهر شوند، كم‌كم فكر مي‌كنيم كه ظهور اين نقاط الگوي خاصي دارد. انگار اين نقاط دارند تشكيل يك خوشه مي‌دهند.

سوگيري شناختي اثر خوشه

ما تمايل داريم در الگوهاي تصادفي، قاعده كشف كنيم

وقتي احساس مي‌كنيد داريد يك الگوي منظم كشف مي‌كنيد، خيلي احتمال دارد كه اسير اين سوگيري شناختي شده باشيد. شما دوست داريد باور كنيد هر رخدادي يك قاعده روشن دارد و هيچ‌چيز تصادفي نيست.

۶- انتخاب پيش‌فرض: قوانين هميشه ثابت هستند؟

بسياري از آدم‌ها تمايل دارند كه به حالت پيش‌فرض دست نزنند و هرچيز را همان‌طوري كه هست قبول كنند.

كم‌تر افراد صداي نوتيفيكيشن‌هاي گوشي و كامپيوتر خود را عوض مي‌كنند. معمولا صداي زنگ‌ها هماني مي‌ماند كه از قبل بوده.

اگر به يك كارمند، يك ميز پيشنهاد كنيد، به احتمال زياد بعد از پنج سال ميزش را عوض نمي‌كند. حتي با جابجا كردن ميز خود، تلاش نمي‌كند اوضاع را كمي بهتر كند.

بيشتر مردم كارگزاري خود را عوض نمي‌كنند، حتي اگر از عملكرد كارگزاري خود رضايت نداشته باشند.

“بيشتر مردم كارگزاري خود را عوض نمي‌كنند، حتي اگر از عملكرد كارگزاري خود رضايت نداشته باشند.”

بگذاريد يك مثال بزنم. مي‌خواهيد در بانك حساب باز كنيد. بانك به شما دو پيشنهاد مي‌دهد:

الف) روي ميانگين پولي كه در ماه، در حساب شما وجود دارد، ماهانه يك درصد سود بگيريد. يعني اگر ۱۵ روز ۲ ميليون تومان داشتيد و پانزده روز هيچ، در پايان ماه معادل يك درصد از يك ميليون تومان (۱۰ هزار تومان) سود بگيريد.

ب) به ميزان پولي كه در حساب شما جابجا مي‌شود براي شركت در قرعه‌كشي امتياز بگيريد. يعني اگر يك روز ۴۰ ميليون پول به حسابتان آمد و همان روز از حساب خارج شد، ۸۰ ميليون امتياز دريافت كنيد.

چون شما به سرعت دستمزد ماهانه خود را به بورس مي‌ريزيد و پول زيادي در حساب شما نمي‌ماند، الگوي ب را انتخاب مي‌كنيد. پس از مدتي برنامه عوض مي‌شود. ديگر سرمايه‌گذاري نمي‌كنيد و پول در حساب شما باقي مي‌ماند. با اين وجود خيلي بعيد است كه براي عوض كردن نوع حساب خود به بانك مراجعه كنيد.

مهم است كه همه‌چيز را آن‌طور كه براي شما بهتر است منظم كنيد، نه همان مدلي كه به صورت پيش‌فرض براي شما تعيين كرده‌اند.

۷- اثر قاب‌بندي: ۲ برابر نيست با دو

يكي از جذاب‌ترين سوگيري‌هاي شناختي در اقتصاد رفتاري، اثر قاب‌بندي يا framing effect است. اين سوگيري نشان مي‌دهد كه يك پيشنهاد يكسان اگر به شكل‌هاي متفاوت مطرح شود، اثر متفاوتي خواهد داشت.

براي مثال فرض كنيد مي‌خواهيد بين دو روش جراحي، يكي را انتخاب كنيد. روش گران‌تر تا امروز جان بيش از ۲۰۰ بيمار را نجات داده، اما روش ارزان‌تر منجر به فوت ۱۰۰ بيمار بوده است. كدام را انتخاب مي‌كنيد؟

روش گران‌تر خيلي معقول به نظر مي‌رسد. اما چه مي‌شود اگر هر دو روش يكي باشند؟ تنها ۳۰۰ بيمار در اين مركز درمان شده‌اند كه از اين بين ۲۰۰ بيمار بهبودي خود را بازيافته‌اند.

دو مثال ديگر:

سه نفر را در نظر بگيريد كه ماهانه ۳ ميليون تومان حقوق مي‌گيرند:

  • نفر اول منتظر است حقوقش را واريز كنند. متوجه مي‌شود كه اين ماه دستمزدي دريافت نخواهد كرد.
  • حقوق نفر دوم واريز مي‌شود، اما در همان روز ماشينش خراب مي‌شود و سه ميليون خرج دارد.
  • به نفر سوم از بانك زنگ مي‌زنند و مي‌گويند ۳ ميليون تومان برنده شده است، چند دقيقه بعد دوباره زنگ مي‌زنند و مي‌گويند كه اشتباهي رخ داده و او جايزه‌اي دريافت نخواهد كرد.

هر سه نفر، ۳ ميليون از دست داده‌اند. اما احساس مشابهي ندارند.

و اما مثال دوم، مي‌خواهيد يك شارژر بخريد. مقابل خانه شما آن را ۲۰۰ هزار تومان مي‌فروشند و در بازار ۱۰۰ هزار تومان. به احتمال زياد از بازار خريد مي‌كنيد.

مي‌خواهيد يك گوشي بخريد. مقابل خانه شما آن را ۱۱ ميليون و ۸۵۰ هزار مي‌فروشند و در بازار ۱۱ ميليون ۷۵۰ هزار. بعيد است كه به بازار برويد.

در هر دو حالت تفاوت قيمت ۱۰۰ هزار تومن است و اين پول از جيب شما مي‌رود. اما احساس شما نسبت به اين دو مبلغ يكي نيست.

اين موضوع در بحث جريمه و پاداش هم وارد مي‌شود. براي بيشتر مردم هزار تومان جريمه خيلي بيشتر به تغيير رفتار منجر مي‌شود تا ۱۰۰ هزار تومان پاداش.

۸- اثر ثروت: پولدارهاي فقير

طبيعي است كه آدم‌هايي كه ثروت بيشتري دارند، الگوي مخارجشان شبيه به طبقات كم درآمد نباشد. اما چه مي‌شود اگر يك نفر به صورت كاذب، احساس كند كه ثروتمندتر شده است؟

مثلا تصور كنيد كه فردي يك زمين در شمال كشور دارد كه هر متر از آن هزار تومان مي‌ارزد. به يكباره متوجه مي‌شود كه قيمت هر متر از زمينش ده برابر شده است. او امروز غذاي گران‌تري سفارش مي‌دهد و بجاي اتوبوس با ماشين دربست به خانه مي‌رود. بدون اين كه پولي كه در جيبش دارد عوض شده باشد. بعدها مي‌فهمد كه قيمت هنوز ۱۰۰۰ تومان است و به او خبر دروغ داده‌اند. او دوباره الگوي خرج‌كردن خود را عوض مي‌كند.

رفتار عقلايي عقل ثروت 

ثروتمندان فرصت بيشتري براي تصميم‌هاي اشتباه دارند.

فرض كنيد در يك سال تورم ۱۰۰ درصد باشد و حقوق شما ۷۰ درصد افزايش پيدا كند. با وجود اين كه قدرت خريد شما ۳۰ درصد كم مي‌شود، احساس ثروتمند شدن باعث مي‌شود كه راحت‌تر پول خرج كنيد.

حتي دولت‌ها هم اگر به دلايل كاذب (مثل گراني نفت يا افزايش قيمت دلار) احساس كنند كه ثروتمندتر شده‌اند، مخارج خود را بالا مي‌برند!

اثر ثروت در بازار سرمايه

مردمي كه در بورس فعاليت مي‌كنند معمولا ولخرج‌تر از ديگران مي‌شود. در روزي كه پرتفوي آن‌ها ده ميليون تومان مثبت مي‌خورد، مي‌گويند «امروز ده ميليون سود كردم، يك ميليون تومان براي خودم خرج نكنم؟» و اگر ارزش پرتفوي ده ميليون كم شود فكر مي‌كنند كه «به سادگي ده ميليون تومان از دست دادم، يك ميليون تومان ديگر هم روي آن چيزي را عوض نمي‌كند.»

يكي از دوستانم حدود ۵۰ ميليون تومان از يك سهم را داشت. سهم پس از مجمع و بازگشايي، بيست درصد مثبت خورد. به يكباره ۱۰ ميليون تومان به پرتفوي او اضافه شد. دوست ما سهم را نفروخت، اما از پس‌اندازش ده ميليون تومان براي خريد يك گوشي هزينه كرد و پيش خودش گفت، اين بجاي آن.

در روزهاي بعدي سهم منفي شد و مدت‌ها طول كشيد تا آن ده ميليون تومان دوباره بجاي خود باز گردد.

سوگيري شناختي وجود دارد

از نظر دانشمندان علم رفتاري، بزرگترين سوگيري شناختي اين است كه فرد فكر كند كه اسير سوگيري شناختي نشده است.

بيشتر آدم‌ها با شنيدن اين موض

تا كنون نظري ثبت نشده است
ارسال نظر آزاد است، اما اگر قبلا در رویا بلاگ ثبت نام کرده اید می توانید ابتدا وارد شوید.